سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باکلک صبح بر ساحل قلم نقش دریا می زنم نقش فردا

اوقات شرعی
بارالها ! دل های خاشعان شیفته توست، و راه های راغبانْ به سوی تو، هموار . [امام سجّاد علیه السلام ـ در زیارت امین اللّه ـ]

:: ParsiBlog ::KhazoKhil ::

 
 
منوی اصلی

 RSS 
خانه
شناسنامه
پست الکترونیک
ورود به بخش مدیریت


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 15939

 
 
درباره خودم
باکلک صبح بر ساحل قلم نقش دریا می زنم نقش فردا
مهرداد
سلام ممنونم از اینکه به ساحل قلم من امدیدو فقط یک نکته در باره این وبلاگ این که هر کسی در وجودش یک دریایی داره و شایدهم یک اقیانوس ویا بزرگتر چه بدونه چه ندونه و وقتی به فرض یک من نوعی یک چیز می نویسه ازاون دریا نشآت میگیره دیگه !پس اون کاغذ یا صفحه ی اینترنتی ویا هر جای دیگه می شه ساحل اون حرفی که نوشته .که این حرف رو کسی تو اون دریا نمیتونست بخونه ولی در این ساحل که ساحل قلم نام میگیره میتونه بخونه ونظر بده پس این شماو این ساحل قلم وبعد تظرات شما!در ضمن سعی می کنم ان شاالله نوشتنم استمرار پیدا کنه برای اطلاعات بیشتر به مطلب من رو میشناسید؟در همین وبلاگ مراجعه کنید والسلام
 
 
موسیقی وبلاگ
 
 
لوگوی وبلاگ
 
 
خبرنامه
 
 
طراح قالب

 طراح : پایون  

 
 
فهرست موضوعی یادداشت ها

من کیستم؟منو میشناسید؟[3] . غم نامه ی نان![2] . راز رشید-سید حسن حسینی[2] . شعر[2] . غم نامه . اوح عطش -سهیل محمودی . جملات کوتاه وزیبا . مولانا . نی نامه ی قیصر .

 
 
آرشیو

بهار 1387
زمستان 1386

 
 
لینک دوستان

پایگاه اینترنتی1122
قیصر امین پور
معلم عزیزم دکتر صفره
استاد سید مهدی شجاعی
استاد شهاب مرادی
دوست عزیزم محسن کوهنوردوشاعر
زنده یاد سید حسن حسینی
علی رضا قزوه
دکتر محمدرضا ترکی
سهیل محمودی
افلاکیان خاک نشین

 
 
لوگوی دوستان


 
 
غزلی در نتوانستن-غم نان2

سلام !

با تاخیر چند روزه قسمت دوم از بخش نان و غم نان را با شعری از احمد شاملو_شادی روحش صلوات_ادامه می دهیم با عنوان غزلی در نتوانستن که از سایت آوای آزاد با رعایت امانت نقل می کنم:

غزلی در نتوانستن

ادستهای گرم تو
کودکان توامان آغوش خویش
سخن ها می توانم گفت
غم نان اگر بگذارد.
نغمه در نغمه درافکنده
ای مسیح مادر، ای خورشید!
از مهربانی بی دریغ جانت
با چنگ تمامی ناپذیر تو سرودها می توانم کرد
غم نان اگر بگذارد.
***
رنگ ها در رنگ ها دویده،
ای مسیح مادر ، ای خورشید!
از مهربانی بی دریغ جانت
با چنگ تمامی نا پذیر تو سرودها می توانم کرد
غم نان اگر بگذارد.
***
چشمه ساری در دل و
آبشاری در کف،
آفتابی در نگاه و
فرشته ای در پیراهن
از انسانی که توئی
قصه ها می توانم کرد
غم نان اگر بگذارد.



مهرداد(چهارشنبه 86 اسفند 22 ساعت 9:58 عصر )

دیدگاه‌های دیگران ()

 
 
غم نامه ی نان1

سلام

دوستان به امید خدا می خوام مدتی شعر هایی رو که در باره ی نان و غم آن است-سجع و حال کردید!؟_بنویسم از شما هم در خواست دارم که اگر شما هم شعری از خود یا دیگری در این باره داری به من برسونید تا در این جام جهان نما بذارم!

و اولین نوشته در این موضوع یک طرح زیبا از زنده یاد سید حسن حسینی_شادی روحش صلوات_است که از کتاب همصدا با حلق اسماعیل صفحه ی91  _انتشارات سوره ی مهر -نقل میکنم:

 

گفتی که:در این زمانه باید نان داشت

        من میگویم:نان عزیز است ....ولی

               آیا به سکوت می توان ایمان داشت؟

یا علی



مهرداد(چهارشنبه 86 اسفند 1 ساعت 5:11 عصر )

دیدگاه‌های دیگران ()

 

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نی شکسته
[عناوین آرشیوشده]
 
Copyright © 2006-KhazoKhil.Com All Right Reserved